مبارزه در جبهههای جنگ یا مبارزه در کارخانه؟
فیلم با نمایش دروازه جنوبی صلح کشور ژاپن در شبی برفی شروع می شود. که کهنه و ضربه خورده است. یک گروه سرباز با مارش جنگی، برای فتح سرزمین¬های بیشتر در حال ژره هستند.(جنگ جهانی دوم- 1943)
کاجی و نامزداش (میچیکو) در گوشه¬ای درباره¬ی آیندهشان در حال صحبت کردن هستند. اگر کاجی به جبهه جنگ اعزام بشود امکان دارد کشته بشود و همدیگر را از دست بدهند.
کاجی جوانی تحصیل¬کرده است و ایده¬های برای زندگی بهتر را در سر دارد، معتقد است که با آدم¬ها باید مثل آدم رفتار کرد. اما خب، این اندیشه¬های کاجی با سیاست¬های شرکتی که کاجی در آن مشغول به¬کار است مغایرت دارد. مدیر شرکت با کاجی در این¬باره صحبت می¬کند. خطر جنگ با توجه به امکان اعزام کاجی به جبهه¬های جنگ و همین¬طور از دست دادن همسراش بالای سر اوست. کاجی در ازای گرفتن معافیت سربازی و نرفتن به جبهه جنگ، سفر به ناحیه¬ای کارگری و کار کردن به عنوان ناظر کارگران در معدن را می پذیرد. او فکر می¬کند که با مقامی که در معدن خواهد داشت، می¬تواند وضع کارگران را بهتر بکند.
کاجی، به عنوان ناظر کارگران، به¬همراه همسرش به ناحیهای معدنی مربوط به شرکت میروند و این¬چنین از خطر جنگ و نبود همسرش رهایی می¬یابد.
استثمار در محیط کار، جنگ در جبهه¬ها، زاده¬ی یک نظام استثمارگر است و نه تصمیمات شخصی یا اخلاقی افراد:
نمی¬شود تنها با اخلاق¬مداری در نظام بهره¬کشی، جهت این نظام را عوض کرد. این چیزی است که کارگردان بر آن دست گذاشته است. در معدن کاجی میخواهد حقوق کارگران را زنده کند، او نمیخواهد کارگران آزار و اذیت شوند. ارتش ششصد اسیر (دهقان/نَه سرباز) از شمال چین به عنوان کارگران ویژه به معدن میآورد. وضع کارگران چندان بد است که کاجی درخواست می¬کند برای اینکه بتوانند کار کنند لازم است یک ماه استراحت داشته باشند. مدیر معدن در همین شرایط جلسه¬ای ترتیب داده با موضوع: لزوم افزایش تولید طبق پیش¬بینی¬ها. و می¬خواهد 20 درصد تولید را افزایش بدهد. مدیریت این مهم را انجام میدهد. و این تلاش را تقدیر و تقدیم به راه نیروهای ارتش میکند. ادامه فیلم مشخص میکند که کاری که معدن با آنها میکند، فرق چندانی با کاری که جنگ با آنها کرده ندارد.
مدیر معدن می¬خواهد که گزارش مرگ یک کارگر زیر فشار کار، گرسنگی و شکنجه را تحت عنوان «مرگ بر اثر تصادف» تنظیم کنند. کاجی شاهد این دروغ است. او بهم ریخته و عصابی است؛ و نمی تواند مانع آن شود.
کاجی در صحنه¬ای دیگر با یک کارگر که برای مادرش مقدار کمی آرد دزدیده برخوردی فیزیکی می¬کند. ناگهان گویی دیگر مرزی بین کاجی و دیگر سرکارگران وجود ندارد!
تعدادی از کارگران اردوگاه قصد فرار داشتند که اسیر میشوند، مدیریت طی پیشنهاد ارتش تصمیم به اعدام آنها می¬گیرد. کاجی سعی می¬کند آنها از این پیشنهاد منصرف کند. اما نماینده ارتش مصمم است و حتی می¬خواهد کاجی شاهد مراسم اعدام کارگران باشد. کاجی باید همراه دستگاه مدیریت، کنترل، کشتار کارگران باشد؟ یا در کنار کارگران (حتی با ملیتی متفاوت)؟
کارگردان به وضع زنان در فیلم رسیدگی کرده:
- از زمان ورود این گروه کارگران اسیر، مدیریت تصمیم گرفت هر چندوقت یکبار گروهی از زنان روسپی را به اردوگاه کارگران زندانی بفرستد. این نگاهی از مدیریت است که کارگرها را با حیوان باری یکی میپندارد. حداقلی از غذا، خواب و نیاز جنسی برای بهرهکشی را در اختیار باید گذاشت!
یکی از زنان در بین آنها از شرایط خود اعتراض دارد. او به یکی از کارگران چنین می¬گوید “همانطور که شما دوست ندارید در این اردوگاه کار اجباری کنید من هم دوست نداشتم اینجا باشم”. کارگر چینی که گویی انتظار نداشت یک روسپی این¬طوری با وی صحبت کند گفت: “ما همه از یک چیز رنج می¬کشیم”. کارگردان در ادامه از خاکسترها شرر میآفریند، از گرسنگی و فاحشگی؛ بین این زن و یکی از مردان اسیر جنگ و کار در اردوگاه عشقی نیز می¬آفریند. - سردسته¬ی زنان روسپی در صحنه¬ای از فیلم سعی در روشنگری یک کارگر چینی می¬کند تا او را همراه کند. و نقشه¬ای برای فرار عده¬ای از کارگران با کمک وی و یک کارگر دیگر که در پست برق کار میکند، را بچینند.
- این حجم از درگیری در کارخانه کاجی را خسته¬تر به خانه می برد. زن کاجی که خانه¬دار است. و سراسر سرزندگی ، از دنیای خود به نظاره نشسته است. وی دنبال جذب کاجیِ خسته، با تحریک او از طریق حرفهای گاهاً ناراحتکننده برای کاجی بر میآید”انگار از خونه اومدن بدت میاد؟”
کاجی که حالتی عجیب پیدا کرده جواب می¬دهد”حالا در یه قتل همدستم”. کاجی سرخورده است. او میگوید”کارگرها حرف من را باور نمی کنند.” زن کاجی ناراحت شده است. او سعی می کند بگوید در طول روز که در خانه است چه کارهایی میکند. او ناراحت است که کارهایش حال کاجی را خوب نمیکند.
در صحنه¬ای دیگر همسرکاجی، مقداری شیرینی برای کاجی پخته است و پشت میز کنار هم نشستهاند. و هر دو لحظاتی خوب با هم ساخته¬اند، و با هم حرف می¬زنند که از حرف¬ها کاجی می¬فهمید که آرد شیرینی که همسرش پخته را زن یکی از سرکارگرها که با کاجی رابطه¬ی خوبی ندارد (اوکازاکی) داده است. کاجی بهم می¬ریزد. همسرکاجی بهم می¬ریزد. و نمی¬تواند رفتار کاجی را بفهمد.
در صحنه¬ای دیگر بر پسماندهای معدن، کاجی با همسرش به تعطیلات رفته¬اند و این¬بار شاداند. ناگهان کسی کاجی را صدا می¬کند: تعدادی از کارگران اردوگاه فرار کرده¬اند. کاجی ناچار است برود. همسر کاجی میخواهد کاجی بماند. تعطیلات خراب میشود. شادی آنها به تلِ خاک و سیاهی پسماند معدن میگراید. که مقصر است؟
در صحنهای دیگر در شب قبل اعدام چند کارگر که قصد فرار داشتند کاجی نمی¬تواند بخوابد و می¬خواهد از خانه بیرون برود و هرطور شده کاری بکند. نگرانی همسر کاجی باعث می¬شود که مانع او بشود. با تماشای کاجیِ درمانده، همسرش اما که گویی برخود مسلط شده، همراه میشود، به کاجی میگوید” برو و کاری که فکر می کنی درسته را انجام بده”.
کاجی در نقطه انتخاب سختی قرار گرفته است. …
ما نیز در دوران سختی زندگی میکنیم. کشتار جمعی در فلسطین را بیاد بیاوریم. به بیکاری یا فلاکت میلیونی کارگران در ایرانی فکر کنیم. به وضع غیرانسانی معدنچی¬ها، پرستاران و دیگر کارگران و زحمتکشان ایران توجه کنیم. ما هم تا حدودی بر سر انتخاب این دو راهی هستیم؟ آیا در شب این جنایت بخواب رفتهایم یا به شب خواهیم زد؟

The Human Condition I: No Greater Love (1959)
تاریخ اکران: 14 Dec 1959
ژانر: Drama, History, War
کارگردان: Masaki Kobayashi
سه فیلم مشهور کارگردان: Harakiri، Kwaidan، The Human Condition I: No Greater Love
بازیگران مطرح: Tatsuya Nakadai، Michiyo Aratama، Chikage Awashima، Ineko Arima، Sō Yamamura
نقد کوتاه (به انگلیسی)
After handing in a report on the treatment of Chinese colonial labor, Kaji is offered the post of labor chief at a large mining operation in Manchuria, which also grants him exemption from military service. He accepts, and moves to Manchuria with his newly-wed wife Michiko, but when he tries to put his ideas of more humane treatment into practice, he finds himself at odds with scheming officials, cruel foremen, and the military police.
امتیازها:
- Internet Movie Database: 8.5/10
- Rotten Tomatoes: 73%
درود بر گردانندگان سایت سیکار.
وقتی میخواهم این فیلم را که 1.45 گیگ است دانلود کنم، دانلودتا حدود 950 مگ میرود و سپس متوقف میشود (یعنی اگر ساعتها هم بشینید ادامه پیدا نمیکند). اگر یک بار صفحه را رفرش کنید دانلود از همان حدود 950 مگ ادامه پیدا میکند تا حدود 1گیگ. دوباره قطع میشود و ادامه پیدا نمیکند (باز هم اگر ساعتها بنشینید ادامه نمییابد). بنابراین، دوباره رفرش میکنم و این بار از اول شروع میکند دانلود. من دیگر این فیلم را از فهرست دانلودم خارج کردم، اما قبلاً که میخواستم از سایتتان فیلم دانلود کنم، به دقیقاً به همین شکل بود و برای اینکه مثلاً این فیلم 1.45 گیگی را دانلود کنم باید نزدیک 4 گیگ عملاً دانلود میکردم (مثلاً، تا 900 مگ میآمد و دیگر دانلود نمیشد و باید یک بار دیگر از اول دانلود میکردید و آن وقت تا مثلاً 1.25 گیگ میآمد و دوباره متوقف میشود و دفعۀ سوم فیلم را کاملا دانلود میکرد).
دست کم، زیرنویس فیلم را یک جایی بگذارید که بشود جداگانه دانلود کرد تا زحمتتان هدر نرود. من الان اگر بخواهم فیلمی را که شما گذاشتهاید ببینم باید بروم از سایتهای دیگر دانلود کنم و زیرنویس را هم از جای دیگری گیر بیاورم و سایت شما فقط حکم معرفی فیلم را برایم دارد. لطفاً یک فکری به حال این وضعیت بکنید. حیف زحمتتان است.