مستند

مستند پرداختن بهای آن: کشتن کودکان عراق Paying the Price Killing the Children of Iraq 2000

تصور کنید زندگی‌ای که در حال حاضر دارید را از دست بدهید.

به جای روزانه دو ساعت قطعی برق، برقی در کار نباشد چه رسد به آنکه تنها دو ساعت از آن محروم باشید. برای پخت‌و‌پز مجبور باشید از انواع چراغ‌های نفتی استفاده کنید. دیگر دسترسی به دارو و دیگر ضرورت‌ها در این شرایط بلندپروازی باشد. زیرساخت‌های کشور چنان آسیب ببینند که برای کوچکترین امور باید دست به دامان کشورهای دیگر شوید. که البته باز هم نمی‌توانید چرا که تحریم هستید. این روایت عراق بعد از تحریم‌های آمریکا است. به دنبال حمله‌ی عراق به کویت آمریکا دست به شدیدترین تحریم‌ها علیه عراق می‌زند.

احتمالا بعد از دیدن این عراق برای شما هم سوال می‌شود پس چرا جامعه جهانی و نهادهای بشردوستانه دست روی دست گذاشته‌اند؟ همانطور که در جنگ 12 روزه آمریکا علیه ایران به اخبار چشم دوخته بودیم تا این جنگ از سمت جامعه جهانی محکوم شود. اما نتیجه؟

اصلا برای رو کردن دست سرمایه‌داری و امپریالیسم آمریکا باید به کدام نهاد حقوق بشر چشم بدوزیم؟ نهاد بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد؟ ویکی پدیا در تعریف این سازمان می‌گوید: «یک سازمان بین‌دولتی برای حفظ امنیت بین‌الملل و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملت‌ها است. سازمان ملل، بزرگ‌ترین، معروف‌ترین و قدرتمندترین سازمان بین‌دولتی در جهان است.» گسترش روابط دوستانه یعنی یا با توافقنامه و برجام‌ها و زبان خوش آنچه خواستیم را به ما می‎دهید یا هیچ ابایی نداریم از این که تنها ویرانه‌ای از شما به جا بگذاریم.
جان پیلجر می‌خواهد از اعضای این سازمان بپرسد آیا کشتار 4 میلیون کودک تاوانی است که باید برای این هماهنگ شدن داده می‌شد؟ وزیر امور خارجه‌ی آمریکا بی‌هیچ پروایی می‌گوید: «بله، کشتاری که به راه انداخته‌ایم، در ازای رسیدن به هماهنگی(مشخصا هماهنگی با غرب) ارزشش را دارد.»

نگاه گنید به سیرکی که به راه انداخته شده. نهادهایی که داعیه‌ی حقوق بشر و صلح جهانی را به دوش می‌کشند، ساخته شده‌اند تا ماله‌ای بکشند بر روی جنایاتی که هر کجا که پایشان رسیده، فروگذار نکرده‌اند. نهادهایی که اگر از سیاست‌های کشورهایی چون آمریکا سوال کردیم و یا زمانیکه به روش خودشان با حساب و کتاب به سراغشان رفتیم دغدغه‌یشان روش‌شناسی و متد شود. که این روش‌ها مورد قبول ما نیست.

طعنه‌‌آمیز بودن این شرایط حتی فراتر از این هم می‌رود. ابعاد این فاجعه چنان بزرگ است که در آمار تلفات به بمباران گوسفندها هم کشیده می‌شود. نمی‌توان حتی برای چنین فاجعه‌ای با چنین ابعادی منطقی قائل شد. بله. البته که فراموش نکرده‌ایم که در 12 روز جنگ آمریکا و ایران بسیار سخاوتمندانه به ما اعلام می‌کردند که «خانه‌هایتان و شهرهایتان را تخلیه کنید.» قبل از آن که ازشان مراتب تشکر را به عمل آوریم بیایید فکر کنیم به کجا پناه می‌بریم؟ آیا این هم برای به سخره گرفتن مردمی نبود که تمام زندگی‌شان را در چندتایی چمدان و کوله‌پشتی جمع‌کرده و به شهرستان پناه برده‌بودند تا حداقل اگر اتفاقی افتاد در کنار خانواده‌شان باشند؟

همچنان سایه‌ی سیاه جنگ هر روز که به سرکار می‌رویم یا با دوستی قدم می‌زنیم بر سرمان سنگینی می‌کند. این دیگر از طعنه‌آمیز بودن شرایط نیست که اگر تا پیش از این عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و… دغدغه‌ی ما نبودند الان ما خودمان را در موقعیت آن‌ها می‌بینیم. امپریالیسم سال‌هاست با هر آنچه در توان دارد در پی درهم‌شکستن اتحاد کارگران است. ما، طبقه‌ی کارگر، متحدانمان را در گوشه و کنار جهان از دست می‌دادیم و ساکت بودیم. عده‌ای از آن‌ها درگیر جنگ‌های داخلی‌اند، عده‌ای هیچ امکانی برای تجدید قوا ندارند و… . متحدانمان را بازبشناسیم. دشمن واقعی‌مان را که لخت و عریان برایمان لغز می‌خواند ببینیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا